جمعه گردي يا بهتر بگويم تهران گردي جمعه ها همه را به درون بيمارستاني برد و لبخند دستاني را ديدم 

كه حلقه وفاداري بر زندگي هنوز در دست داشت و نگاهي مادرانه با چين و چروكي بر پوست ؛ عكسي ثبت

شد ؛ بر صندلي كنارش نشستم تا احوالي از او پرسيده باشم وصدايي مادرانه را بشنوم.